معصومه ، مسافر بهشت

  سلام عشقم اینم گالری دوم ببخشید دیر شد...   تو بغل بابا عشق بازی میکنه...   به به لالا کن عسلم   قربون اون دستای فسقلیت مامانی   اینجا بغل پدر جون و عمو جونی   معصومه من بغل عمه و ریحانه   به به شیر خوشمزه مامانی تو شیشه . بخور بخور بزرگ شی فدات شم   عزیزم قربون اون الکی خوابیدنت     چشم عسلی   تپلی بابا و مامان   اوه اوه چه نگاهی   عشقی ! چقد سبز بهت میاد   دلبرم این لباسو خاله راضیه برات گرفته   واااای چه عشوه ای   ای وا...

                 سلام   اینم از گالری معصومه بانو         معصومه عزیزمون لحظاتی پس از  زمینی شدنش تپلی مامان تو بیمارستان روز دوم   عسلم چقد ناز به زندایی نگاه میکنی...   خواب ناز گوارای وجودت   بیمارستان2 روزگی گردالی من   پروردگارا شکرت دستان فرشته ات در دستانم چه گرمایی به وجودم بخشید   چقد این آدم بزرگا عکس میدیرن نمیزارن بخوابیماااا     خنده ات شیرینی زندگیه عسلم(9 روزگی)   تولد زیبایت مبارک(10 روزگی) ...

سلام مهربون مامان معصومه 20 ماهه: دیروز با من و تو دوتایی رفتیم گردش خیلی خوش گذشت ولی حیف که بابایی نبود آخه بابایی امتحاناش شروع شده و باید درس بخونه                       اول رفتیم پارک و شما بازی کردی یکم هوا سرد شد و با هم رفتیم قدم زدیم به بابایی نگیا رفته بودیم برا  بابایی کادوی روز مرد بگیریم ..... بعد با هم یه خوراکی خریدیم و رفتیم تو ماشین خوردیم .....به به   مامان جونینا رفته بودند روستامون و من و تو هم رفتیم و شب با هم برگشتیم خلاصه روز خوبی بود ....                 &nb...

                                          سلام مامانی شبیه ترین بوسه ای که به بوسه های تو شبیه رو پیدا کردم و برات گذاشتم چون هیچ وقت نمیشه از این بوسه های نازت عکس بگیرم . شده ها اما به این دقیقی نه... اونقدر با مزه اس که وصف نمیشه فقط بگم که عاشقشم.... از معصومیت این عکس هم خوشم اومد برات گذاشتم دلبرم...آخه تو هم مثل اسمت خیلی معصومی! اونقدر معصومی که دیروز که باهات دعوا کردم معصومانه و مظلومانه نگام کردی و گفتی ماما بوس مامان ب...

معصومه 20 ماه و 21 روزه: عشق مامانی ! من و بابایی امشب شاهد خواب دیدنت بودیم توی 21 ماهگی باورت میشه این موضوع چند بار دیگه هم رخ داده بود اما من باورم نمی شد ... خیلی جالب بود یه دفعه چشماتو باز کردی و گفتی ماسین اوتاد ؟ ماسین اوتاد ؟ دیدی؟ بابا ؟ دیدی؟ منم بوست می کردم و میگفتم مامانی ماشین نیوفتاد بخواب .... عزیزم چند قت پیشم خواب دیدی و بلند شدی گفتی پیسی جوش؟ پیسی جوش؟ بازم نازت کردم و لالایی خوندم تا خوابیدی...   لالا لالا گل پونه                              ...

معصومه 20 ماهه: سلام دردونه مامان و بابا .خانومی خونه ما . زند گی بخش و شادی ما .                                               اونقدر برات حرف دارم که نمی دونم کدومشو بگم . شیرین زبون مامان . عسلم داری روز به روز بزرگتر میشی و جلو چشممون قد میکشی من و بابایی به هم میگیم یعنی این همون معصومه کوچولوییه که تو شکم مامانی لگد میزد؟؟؟؟؟؟؟؟   آخه چرا عمرمون اینقدر زود میگذره ؟؟ خدایا خودت می...

سلام مادرم بی هیچ منتی بزرگم کردی..... بی هیچ منتی شیرم دادی و بی خوابی کشیدی..... سردی و گرمی ام نگرانت کرده ...... دردهایم را به جون خریدی...... پا به پای من راه رفتی و زمین نشستی و خاکی شدی...... با گریه هام گریه کردی با خنده هام خندیدی ....... شبهای دردم بالای سرم نشستی....... موقع گرفتاری پشتیبانم بودی.............................. حالا که قد کشیدم و ازدواج کردم وصاحب فرزند شدم درکت میکنم . پشیمونم که قدرتو نفهمیدم ...... اگه دیر نشده منو ببخش تا از گرمی محبتت زندگیم گرم شه   مادرم دستان نرم و لطیفت را میبوسم مادرم زندگیت پر از شکوفه مادر...

 سلام ماماني زياتت قبول معصومه 20 ماهه: دخترم براي اولين بار اومده مشهد. الانم از سايت هتل دارم برات پست ميذارم قربونت بشم من. آره اين خبر خوشم بود كه ديروز ميخواستم بدم اما ذوق زيارت نذاشت موكول شد به الان. عزیز دلم عکس نمیتونم برات بذارم ایشالا اومدم خونه حتما میذارم اینجا امکان فرستادن عکس رو نداره.اینجا خیلی داره بهت خوش میگذره به غیر زیارت که لذتش رو زمانی میبری که بزرگ شی و عکسای نازتو ببینی .اونقدر تو حرم دختر ماه و صبوری هستی که همه یا لپتو میکشن یا بهت شکلات میدن زمان نماز هم صبورانه منتظر ما میشینی و با کتابات بازی میکنی .توی حیاط زایرسرامون پارکی هست که باباجون و بابایی تو رو میبرن اونجا بازی کنی به اتاقمون که میرسی م...

معصومه 20 ماهه: این چیزایی که برات مینویسم فقط در کلمات خلاصه نمیشه عالمی برام ساخته پر از نور، زیبایی، لذت و عشق............. نمیدونم کدومشو بگم و چطور بگم که حسم رو بیان کنه !!! وقتی آب میخوری خیلی زیبا میگی یا حسی البته زیر لب(یا حسین) وقتی اذان میگه صلوات میفرستی البته با زبون خودت عزیزم : الا مم صصصصصصص(خدایا! مهربانم! قبولش کن ) وقتی میخوای غذا بخوری زیر لب بسم الله میگی: بسسسسسممممممم(گوارای وجودت عزیزم) وقتی اسپند دود میشه بلند میگی الا مممم صصصصصصصصصصصصص(صلوات میفرستی جیگرم)               ...

اینم دوست پارکیت!   معصومه 20 ماهه: مثل اینکه خیلی خوشحال بودی و بهت خوش گذشت مامانی این چند وقته که با هم میریم پارک دوست پیدا نکرده بودی اما دیروز یه دوست 15 ماهه به نام غزل خانم پیدا کردی وبا هم بازی کردین.                                                                    ...